سالمندی مغز (بخش اول)

با افزایش سن، مغز ما کوچک می شود. این به وضوح در انبساط بطن ها نشان می دهد، کانال هایی در مغز که توسط مایع مغزی نخاعی پر می شوند، که با کوچکتر شدن مغز فضای بیشتری را اشغال می کند. در حالی که این یک معیار کلی خوب برای اندازه مغز است، اما معیار چندان خوبی برای عملکرد نیست، زیرا تغییرات عملکردی بستگی به این دارد که چه بخشی از مغز در حال کوچک شدن است. همانطور که قبلا ذکر شد، این لوب پیشانی است، با لوب گیجگاهی و پس سری آهسته تر کوچک می شود.
هیپوکامپ، که برای حافظه حیاتی است، 20 تا 30 درصد از نورون های خود را در سن 80 سالگی از دست می دهد، که منعکس کننده کاهش آهسته اولیه است، که متعاقبا، احتمالاً در نتیجه بیماری، تسریع می یابد. فعالیت الکتروفیزیولوژیکی مغز، همانطور که در اندازه گیری های پتانسیل پاسخ برانگیخته (ERP) منعکس شده است. به طور پیوسته در طول عمر کاهش می یابد، با افزایش زمان تاخیر مولفه P300 به طور متوسط دو میلی ثانیه در سال، نرخ کاهشی که در زوال عقل شدیدتر می شود.
مطالعات عملکرد مغز با استفاده از تصویربرداری عصبی نیز تأثیرات سنی را نشان می دهد، با مطالعه حافظه فعال و توجه بصری، مشاهده کرد که افراد مسنتر تمایل داشتند در هر دو نیمکره مغزی در کارهایی که یک نیمکره واحد را در شرکتکنندگان جوان فعال میکنند، فعال شوند. یک نتیجه قابل مقایسه توسط مگوایر و فریت در مطالعه حافظه سرگذشتی مشاهده شد که در آن جوانان عمدتاً درگیری هیپوکامپ چپ را نشان دادند، در حالی که درگیری افراد مسن دوطرفه بود. رویتر- لورنز و دیگران گسترش گستردهتر فعالسازی را به تلاش افراد مسن برای جبران اضافه بار در یکی از اجزای مغز با استفاده از ساختارهای دیگر مغز نسبت میدهند.
با این حال، تفاسیر دیگری نیز ارائه شده است. همیشه اینطور نیست که در افراد مسن فعالیت بیشتری نشان داده شود، به ویژه در کارهایی که ممکن است دربرگیرنده استراتژی های نسبتاً پیچیده مفید باشد. مطالعه توسط آیداکا و همکاران، شرکت کنندگان را ملزم به یادآوری جفت تصاویر مرتبط یا نامرتبط کرد. هم پیر و هم جوان برای عکسهای غیرمرتبط، فعالسازی پیشانی سمت چپ بیشتری را نشان دادند، اما فقط جوانها فعالسازی اکسیپیتومپورال اضافی را نشان دادند. این احتمالاً نشاندهنده استفاده فعال از تصاویر بصری است، زیرا این ناحیهای بود که توسط مگوایر، ولنتاین، وایلدینگ و کاپور مشاهده شد تا با استفاده از روش مکانها، یک استراتژی یادگاری کلاسیک مبتنی بر تصویر بصری، فعال شود.
این روش به خودی خود بسیار سخت است، و در حالی که به طور مداوم به جوانان کمک می کند، تنها 50 درصد از افراد مسن توسط نایبرگ و همکاران مورد آزمایش قرار گرفتند. مشخص شد که از استفاده از روش جایگاه سود می برند. بنابراین، به نظر میرسد که شرکتکنندگان مسنتر تلاش میکنند تا با استفاده از استراتژیهای اضافی، کاهش شناختی را جبران کنند، که در طیف وسیعتری از فعالسازی مغز منعکس میشود. با این حال، زمانی که کار از قبل پیچیده است، این ممکن است دیگر امکان پذیر نباشد و به طور بالقوه باعث اتکا به یک استراتژی ساده تر شود.
سهم اصلی مطالعات مبتنی بر تصویربرداری عصبی در این مرحله، شناسایی محلی سازی آناتومیکی مرتبط با فرآیندهای شناختی مختلف بوده است. یک پیشرفت جدید هیجان انگیز مبتنی بر ظرفیت تصویربرداری از توزیع و عملکرد انتقال دهنده های عصبی است که نقش مهمی در پایه عصبی شناخت دارند. یکی از این مطالعات به ارتباط بین پیری و انتقال دهنده عصبی، دوپامین، مربوط می شود. مطالعات پس از مرگ نشان دادهاند که با افزایش سن، سطح دوپامین 5 تا 10 درصد در هر دهه کاهش مییابد. این یافته توسط مطالعات با استفاده از توموگرافی گسیل پوزیترون (PET) تایید شده است. به موجب آن، چگالی گیرنده های دوپامین با استفاده از برچسب زدن رادیواکتیو لیگاندها، موادی که به طور انتخابی به انواع خاصی از گیرنده های دوپامین متصل می شوند، اندازه گیری می شود.
ادامه دارد …
گردآوری : هدی پوررجبی – کارشناس ارشد مهندسی فناوری اطلاعات و روانشناس