خودتنظیمی هیجانی در کودکان

وقتی هیجانات زیاد میشود، ممکن است رفتاری از ما سربزند یا کلامی را بر زبان برانیم که خواسته ی قلبی ما نباشد . در کودکی احتمال اینگونه واکنش ها بسیار بیشتر است .
خودتنظیمی هیجانی، جزء بزرگی از هوش هیجانی، توانایی مدیریت تجربه و بیان احساسات است. با تمرین، کودکان ظرفیت خود را برای خودتنظیمی هیجانی بهبود می بخشند.برای مثال در سن چهار سالگی، اکثر کودکان شروع به استفاده از راه حل هایی برای حذف محرک های بیرونی مزاحم می کنند. به عبارت دیگر، هنگامی که میترسند، چشمان خود را میپوشانند و با شنیدن صدای بلند گوشهای خود را میبندند.
تا سن 10 سالگی است که کودکان به طور مداوم از راه های پیچیده تری برای خودتنظیمی هیجانی استفاده می کنند. این استراتژیها را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
1- راهبردهایی که سعی در «حل مشکل »دارند
2- راهبردهایی که سعی در «تحمل احساسات» دارند.
هنگامی که کودک می تواند برای حل مشکلی تغییری ایجاد کند، با شناسایی مشکل و ایجاد برنامه ای برای مقابله با آن، درگیر رویارویی متمرکز بر مشکل می شود.
اما هنگامی که آنها مشکل را غیرقابل حل می دانند، با تلاش برای تحمل و کنترل پریشانی، به مقابله متمرکز بر احساسات می پردازند.
همه این استراتژی ها بخشی از هوش هیجانی هستند. هوش هیجانی شامل آگاهی، درک و توانایی بیان و مدیریت هیجانات است.
گردآوری : شیما امیری – کارشناس ارشد کودکان استثنایی